سرخط خبرها

آیا زنان به جامعه معنا می‌بخشند یا جامعه به آن‌ها؟

  • کد خبر: ۴۳۸۶۴
  • ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۳
آیا زنان به جامعه معنا می‌بخشند یا جامعه به آن‌ها؟
در زندگی اجتماعی به این دلیل که انسان یک موجود اجتماعی است و بدون جامعه مفهوم بیرونی ندارد. حتی زندگی فردی شما در واقعیت امر یک زندگی اجتماعی است. در این زندگی، شما چگونه زنی هستید؟ قربانی محدودیت‌های اجتماعی شده‌اید و چاره‌ای جز سوختن و ساختن ندارید یا محدودیت‌ها بر شما اثری ندارد و یک انسان خودمختار و صرفا طغیانگرید
مهتاب علی نژاد | شهرآرانیوز؛ خودتان را در زندگی اجتماعی‌تان مرور کنید. می‌گویم در زندگی اجتماعی به این دلیل که انسان یک موجود اجتماعی است و بدون جامعه مفهوم بیرونی ندارد. حتی زندگی فردی شما در واقعیت امر یک زندگی اجتماعی است. در این زندگی، شما چگونه زنی هستید؟ قربانی محدودیت‌های اجتماعی شده‌اید و چاره‌ای جز سوختن و ساختن ندارید یا محدودیت‌ها بر شما اثری ندارد و یک انسان خودمختار و صرفا طغیانگرید که موفقیت‌ها محصول تلاش خودتان است و در شکست‌ها می‌گویید خودکرده را تدبیر نیست یا باور دارید مبارزی تمام‌عیار هستید که محدودیت‌ها را می‌بینید و سعی در بهتر شدن شرایط اجتماعی و خانوادگی‌تان دارید؟ از دیگران انتظار کمتری دارید و سعی می‌کنید برای رسیدن به زندگی ایده‌آل با تلاش به نتیجه برسید؟

۳ دیدگاه وجود دارد که به ما می‌گوید جامعه و انسان چگونه ارتباطی با یکدیگر دارند. آیا انسان توسط جامعه ساخته می‌شود یا این انسان است که جامعه را می‌سازد؟ دیدگاه اول می‌گوید: ساختار جامعه انسان‌ها را شکل می‌دهد و با ایجاد ارزش‌های اجتماعی و با کمک فرهنگ و دین، برای حفظ این ارزش‌ها، یکپارچگی اجتماعی را حفظ می‌کند و انسان‌ها در ایجاد تغییرات نقش چندانی ندارند.
 
در واقع مطیع قوانین اجتماعی هستند. دیدگاه دوم می‌گوید: اتفاقا این انسان‌ها هستند که جامعه را می‌سازند و ارزش‌های خود را به صورت هنجار بر آن اعمال می‌کنند. دیدگاه سومی هم هست که باور دارد جامعه از تعامل ساختار و انسان ساخته می‌شود. یعنی سیستم اجتماعی بر انسان‌ها اعمال نفوذ و قدرت می‌کند. به طور متقابل، انسان‌ها نیز از طریق تعامل با قوانین و رد یا پذیرش هنجار‌ها بر سیستم تأثیر می‌گذارند و سبب تغییر یا اصلاح آن می‌شوند. با توجه به اینکه شما کدام دیدگاه را پذیرفته باشید هویت متفاوتی خواهید داشت. پذیرش دیدگاه اولیه پذیرش جبر اجتماعی را از سوی شما نشان می‌دهد. در این حالت، شما بر این باورید که زندگی همین است که در حال تجربه آن هستید و شما قدرت ایجاد تغییر در آن را ندارید. من یک زن موفق هستم، زیرا جامعه من را جدی گرفته است و توانسته‌ام با امکاناتی که از سوی سیستم اجتماعی دریافت کرده‌ام زندگی را مطابق هنجار‌ها بسازم. من یک زن ناموفق هستم، زیرا جامعه برای من هیچ امکاناتی فراهم نمی‌کند و از حقوق اجتماعی متناسب برخوردار نیستم. با پذیرش دیدگاه دوم، شما برای خودتان حق انتخاب در برابر جبر اجتماعی قائل می‌شوید و برای شکل دادن به هویت خود، اجبار‌های اجتماعی را دست‌کم می‌گیرید و آنچه هستید یا می‌شوید را همت و انتخاب خودتان تلقی می‌کنید. من یک زن موفق هستم، زیرا خودم تلاش کرده‌ام و به اینجا رسیده‌ام. من یک زن ناموفق هستم، زیرا اراده ندارم و تنبلی‌های بسیار داشته‌ام. با پذیرش دیدگاه سوم، شما بر این باورید که ساختار اجتماعی در شکل‌گیری هویت شما نقش داشته است و امکانات و محدودیت‌هایی برای شما فراهم آورده یا بر شما تحمیل کرده است. در مقابل، شما نیز با خنثی نبودن و واکنش به هنجارها، پذیرش برخی و رد برخی دیگر، مقاومت در برابر آنچه نادرست می‌دانید و پذیرش آن مواردی که کاربردی و مثبت ارزیابی می‌کنید، بر ساختار اجتماعی تأثیر می‌گذارید. حقوق اجتماعی بیشتری درخواست می‌کنید و خواستار اصلاح قوانین ازدواج یا اشتغال و ... در حوزه زنان می‌شوید. در برابر محدودیت‌های ناکارآمد که رشد و پیشرفت شما و به تبع آن جامعه را متوقف می‌کند یا به تأخیر می‌اندازد یک عضو فعال اجتماع هستید و اثری سازنده دارید.
 
اینکه شما کدام‌یک از دیدگاه‌های مطرح‌شده را بپذیرید تأثیر بسیاری بر تمایل شما به بازتعریف هویتتان مطابق انتظارات اجتماعی جامعه کنونی دارد. در دیدگاه اول، شما خود را یک قربانی در برابر سیستم اجتماعی قلمداد می‌کنید که جبر زندگی اجتماعی امکان تغییر شما را مسدود کرده است و شما امکان بازتعریف هویت خود را ندارید و باید بسوزید و بسازید.
 
در دیدگاه دوم، شما با اراده و سازنده بودن یا بی‌اراده و منفعل بودن را یک ویژگی فردی برای خود قلمداد می‌کنید. در این حالت، بازتعریف هویت را خودخواسته می‌دانید و در صورت تمایل به بازتعریف هویت خود، آن را امری ممکن تلقی می‌کنید و چنانچه به دلیل برخی محدودیت‌ها و فشار‌های اجتماعی نتوانید چنان‌که مایلید هویت خود را بازسازی کنید، ایراد کار را نه از جامعه که در خود می‌جویید. به عبارتی، شما در این دیدگاه امکان بازتعریف هویت را برای خود قائل هستید و به شعار «خواستن توانستن است» استناد می‌کنید. این در حالی است که در واقعیت اجتماعی، همیشه و هر خواستنی به توانستن نمی‌انجامد. این نتیجه منطقی است که شما با پذیرش دیدگاه سوم به آن آگاهی می‌یابید. مطابق دیدگاه سوم، اگرچه در مواردی قربانی فشار‌های اجتماعی و قوانین جامعه هستید، در مواردی نیز در برابر آنچه شما را در هویت ناکارآمد محصور ساخته است قدرت مقاومت و ایجاد تغییر دارید. با پذیرش تأثیر متقابل جامعه و خودتان بر یکدیگر است که می‌توانید برای بازتعریف هویت خود اقدام کنید.
 
حال شما از میان ۳ دیدگاه یک دیدگاه را برگزینید. این حق انتخاب را دارید که بخواهید در باقی‌مانده مسیر زندگی، خود را یک زن منفعل و قربانی شرایط اجتماعی ببینید یا یک زن توانمند تعریف کنید یا اینکه با پذیرش فشار‌های اجتماعی و محدودیت‌ها، به عنوان یک انسان فعال در جامعه، به خودآگاهی مشغول شوید و سعی کنید در مواردی به سازندگی جامعه و خودتان کمک کنید و در مسیر بازتعریف هویت خود فعال باشید. چنانچه به درک بیشتری از این ۳ دیدگاه نیاز داشتید، شماره بعدی این نوشتار را دنبال کنید.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->